English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3982 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
infrasound U صدایی با توان و دامنه بسیارو فرکانس بسیار کم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
wobbulator U تولیدکننده سیگنال اف ام که فرکانس ان با دامنه ثابت بالاپایین فرکانس مرکزی تغییرمیکند
resonances U وضعیتی که در آن فرکانس اعمال شده به بدنه معادل فرکانس طبیعی آن باشد , که باعث نوسان بسیار شدید شود
resonance U وضعیتی که در آن فرکانس اعمال شده به بدنه معادل فرکانس طبیعی آن باشد , که باعث نوسان بسیار شدید شود
quartz clock U بخش کوچکی از کریستال کواترنر که در فرکانس مشخص با اعمال ولتاژ مشخص مرتعش میشود و برای سیگنالهای ساعت بسیار دقیق کامپیوتر ها و سایر برنامههای زمانی بسیار دقیق به کار می رود
continuous wave U امواج الکترومگنتیک که بدون فاصله تکرار میشوند ومعمولا دارای دامنه و طول موج و فرکانس ثابت میباشند
assonance U هم صدایی قافیهء وزنی یا صدایی
subalpine U ساکن دامنه کوهستان الپ مربوط به دامنه کوه
high frequency U دارای فرکانس با تکرار زیاد امواج پر فرکانس
eight bit system U کم توان که CPU آن می توان کلمات هشت بیتی را پردازش کند
power meter U دستگاه اندازه گیری توان توان سنج وات متر
frequency division multilexing U مخابره چندتایی فرکانس استفاده از یک مسیرالکتریکی برای حمل دو یا چند سیگنال با فرکانسهای مختلف تسهیم براساس تقسیم فرکانس
superheterodyne U گیرنده رادیویی که در ان سیگنال دریافتی با فرکانس نوسانی موضعی به منظورایجاد فرکانس بینابین که سپس با مزیتهای متعددتقویت میشود ترکیب میگردد
critical frequency U فرکانس متنافر با فرکانس طبیعی تیغه
vlsi U مجتمع سازی درمقیاس بسیار بزرگ تجمع مقیاس بسیار وسیع
infinity U حجم بسیار بسیار بزرگ که از بیشترین حد تصور هم بزرگتر باشد
super- U کامپیوتر main Frame بسیار قوی برای عملیات ریاضی بسیار سریع
base band U 1-محدوده فرکانس سیگنال پیش از پردازش یا ارسال 2-سیگنالهای دیجیتالی ارسالی بدون تقسیم 3-اطلاعات تقسیم شده با یک فرکانس
baseband U 1-محدوده فرکانس سیگنال پیش از پردازش یا ارسال 2-سیگنالهای دیجیتالی ارسالی بدون تقسیم 3-اطلاعات تقسیم شده با یک فرکانس
rating U توان نامی توان قدرت
ratings U توان نامی توان قدرت
lsb U رقم دودویی که محل سمت راست کلمه را اشغال میکند و کمترین توان دو را در کلمه دارد که معمولا معادل رو به توان صفر است
watt U واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
watts U واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
A jars mouth may be stopped ,a mans cannot. <proverb> U در کوزه را مى توان بست اما دهان آدمى را نمى توان بست.
fm U فرایند تغییر مقدار نشان داده شده توسط یک سیگنال ازطریق تغییر فرکانس سیگنال مدولاسیون فرکانس odulation
volt ampere meter U دستگاه اندازه گیری توان فاهری توان فاهری سنج
mini U کامپیوتر کوچک با محدوده توان پردازش و دستورات بیشتر از یک ریز کامپیوتر ولی قابل رقابت با سرعت یا توان کنترل داده کامپیوتر mainframe نیست
ultra high frequency U بسامد بسیار بسیار زیاد
u.h.f. U بسامد بسیار بسیار زیاد
cray U نوعی کامپیوتر بسیار بزرگ شرکت سازنده کامپیوترهای بسیار بزرگ
homophony U هم صدایی
monaural U یک صدایی
monophony U یک صدایی
consonantal U بی صدایی
equisonance U هم صدایی
plangency U پر صدایی
unison U یک صدایی
noiselessness U بی صدایی
consonance U هم صدایی
conconancy U هم صدایی
unison U هم صدایی
trachyphonia U زمخت صدایی
tanyphonia U نازک صدایی
tonic U صدایی اهنگی
voice frequency U بسامد صدایی
tonics U صدایی اهنگی
pentatonic U پنج صدایی
baryphonia U کلفت صدایی
voice key U کلید صدایی
melodiousness U خوش صدایی
knell U صدایی زنگ
voice grade channel U مجرای از درجه صدایی
recite U با صدایی موزون خواندن
recited U با صدایی موزون خواندن
recites U با صدایی موزون خواندن
what noise is that? U این چه صدایی است
reciting U با صدایی موزون خواندن
zing U صدایی شبیه جیغ
whinnied U صدایی شبیه شیهه
phonic U صدایی صدا دار
whinnies U صدایی شبیه شیهه
whinny U صدایی شبیه شیهه
whinnying U صدایی شبیه شیهه
motet U سرود چند صدایی
voice operated U با کار افت صدایی
voice operated device U دستگاه با کار افت صدایی
music to one's ears <idiom> U صدایی که شخص دوست دارد بشنود
euphonical U مبنی برخوش صدایی یاسهولت ادا
growl U خرناس کشیدن صدایی که از نای سگ خشمگین بر میاید
growling U خرناس کشیدن صدایی که از نای سگ خشمگین بر میاید
growled U خرناس کشیدن صدایی که از نای سگ خشمگین بر میاید
growls U خرناس کشیدن صدایی که از نای سگ خشمگین بر میاید
pretone U هجا یا صدایی که پیش ازهجا تکیه دارواقع شود
round vowel U حرف صدایی که درتلفظ ان باید دهان یا لب را گرد کرد
state-of-the-art U بسیار پیشرفته یا از نظر تکنیکی بسیار پیشرفته
twanging U صدایی که هنگام کشیدن سیم ساز از ان شنیده میشود صدای زه
twangs U صدایی که هنگام کشیدن سیم ساز از ان شنیده میشود صدای زه
twanged U صدایی که هنگام کشیدن سیم ساز از ان شنیده میشود صدای زه
twang U صدایی که هنگام کشیدن سیم ساز از ان شنیده میشود صدای زه
instantaneous frequency U مقدار لحظهای فرکانس فرکانس لحظهای
chucked U جوجه مرغ تکان صدایی که برای راندن حیوان بکار میرود
feep U صدایی که ترمینال برای جلب توجه استفاده کننده ایجاد میکند
chucks U جوجه مرغ تکان صدایی که برای راندن حیوان بکار میرود
cuckoo clocks U ساعت دیواری زنگی که در سرساعت صدایی شبیه صدای فاخته میکند
cuckoo clock U ساعت دیواری زنگی که در سرساعت صدایی شبیه صدای فاخته میکند
chuck U جوجه مرغ تکان صدایی که برای راندن حیوان بکار میرود
ranges U دامنه
brae U دامنه
tail U دامنه
tailed U دامنه
tails U دامنه
scope U دامنه
talus U دامنه
magnitude U دامنه
range U دامنه
ranged U دامنه
slopes U دامنه
skirts U دامنه
skirted U دامنه
skirt U دامنه
foot دامنه
slope U دامنه
sloped U دامنه
mountainsides U دامنه
hillsides U دامنه
amplitude U دامنه
mountainside U دامنه
hillside دامنه
colluvial U دامنه کوهی
class interval U دامنه طبقه
maximum amplitude U دامنه حداکثر
tropic range U دامنه استوایی
two tailed test U ازمون دو دامنه
range of stress U دامنه تنش
criteria range U دامنه ملاک
hillsides U دامنه کوه
total amplitude of oscillation U دامنه کل نوسان
combe U دامنه تپه
impluse amplitude U دامنه ایمپولز
discriminating range U دامنه افتراق
hillside U دامنه کوه
frequency response U خم دامنه- بسامد
interval confidence U دامنه اطمینان
vibration amplitude U دامنه ارتعاش
feet U پایین دامنه
f.of mountain U دامنه کوه
double amplitude U دامنه دوبل
hill side دامنه تپه
audio frequency U دامنه شنودپذیری
audibility range U دامنه شنودپذیری
ranged U دامنه تغییرات
midrange U میان دامنه
ranges U دامنه تغییرات
pulse amplitude U دامنه تپش
amplitude U دامنه بزرگی
tooth flank U دامنه دندانه
range expression U عبارت دامنه
range of motion U دامنه حرکت
range name U نام دامنه
one tailed test U ازمون یک دامنه
range U دامنه تغییرات
talus meterial U واریزه دامنه
talus U دامنه سنگلاخی
talus U دامنه تالیوز
am U مدولاسیون دامنه
amplitude of vibration U دامنه ارتعاش
amplitude of oscillation U دامنه نوسان
restriction of range U محدودیت دامنه
response amplitude U دامنه پاسخ
amplitude modulation U مدولاسیون دامنه
tolerance U دامنه تغییرات
tolerances U دامنه تغییرات
range format U قالب دامنه
wave amplitude U دامنه موج
range U دامنه [ریاضی]
flanking U دامنه جناح
scope U دامنه رسیدگی
flank U دامنه جناح
flanked U دامنه جناح
tidal range U دامنه جذر و مد دریایی
The matter assumed significant proportions. U دامنه کار با لاگرفت
modular range U دامنه تغییرات مدول
domain of definition U دامنه تعریف [ریاضی]
skirting armor U زره دامنه تانک
lift U بالارو دامنه بالابری
lifted U بالارو دامنه بالابری
lifts U بالارو دامنه بالابری
semi interquartile range U دامنه نیمه چارکی
lifting U بالارو دامنه بالابری
foothill تپه دامنه کوه
domain of a function U دامنه یک تابع [ریاضی]
cylinder skirt U حاشیه یا دامنه سیلندر
double apron fence U سیم خاردار دو دامنه
impluse amplitude U دامنه ضربه جریان
magnitude of alternating current U دامنه جریان متناوب
interquartile range U دامنه میان چالاکی
purview U دامنه شمول قانون
ridge U پشته تپههای دامنه کوه
ridges U پشته تپههای دامنه کوه
skirt U دامنه کوه حومه شهر
skirts U دامنه کوه حومه شهر
sidehill U واقع در کنار تپه دامنه
foot hill تپه ای که در دامنه کوهی باشد.
neap range U دامنه نوسان جزر و مدضعیف
skirted U دامنه کوه حومه شهر
damping factor U نسبت دامنه هر موج به موجهای بعدی
cove U خور پناهگاه ساحلی دامنه کوه
coves U خور پناهگاه ساحلی دامنه کوه
daily range of soil temperature U دامنه تغییرات حرارت روزانه خاک
foehn U باد خشک وگرم دامنه کوه
text U وسیله الکترونیکی که از همان کننده صوت برای تولید صدایی معادل متن وارد شده استفاده میکند
texts U وسیله الکترونیکی که از همان کننده صوت برای تولید صدایی معادل متن وارد شده استفاده میکند
fumarole U شکاف دامنه اتش فشان که از ان دود وبخارمتصاعد است
stepping U قراردادن دکل درحفره مخصوص شیب تند دامنه
step U قراردادن دکل درحفره مخصوص شیب تند دامنه
howler U صدایی که به اپراتور تلفن اعلام میکند که دستگاه تلفن کاربر آماده گیرندگی نیست
howlers U صدایی که به اپراتور تلفن اعلام میکند که دستگاه تلفن کاربر آماده گیرندگی نیست
the quantity of a vowel U کوتاهی وبلندی حرف صدایی کمیت حرف مصوت
wave trough U نقطه می نیمم یا ماکزیمم منفی دامنه در نیمه راه بین دو قله موج
hook's law U تغییر شکل یک جسم الاستیک در دامنه الاستیسیته با تنش وارده متناسب است
Recent search history Forum search
2New Format
1Potential
1incentive
1WHAT IS THE MEANING OF HANANEH
1confinement factor
1کارآفرینی
1The present situation in Afghanistan is quite problematic. The country has very little in the way of existing infrastructure, and no real prospects for economic growth aside from the illegal drug trad
1معنی lead lag compensator
2single gas
1زنه شوهر دار
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com